مهم نیست که تقصیر کیست.
در زندگی گاهی به پشت سر نگاه میکنی و میبینی که با این که میخواستی همه چیز خوب بشود، اما نشد: دوستها به نادوستی گرویدند، موقعیتها از کف رفت، بخش بزرگی از زندگی گذشت، پیوستها به گسست بدل شد و خاطرهها مدام آزار میدهند. احساس میکنی که اکثرا زنده هستیم ولی زندگی نمیکنیم. معمولا مراد افراد از به کار بردن عبارت «زندگی کردن»، عیش و عشرت کردن است. منظور من این نیست، منظورم زندگیای است که ارزش داشته باشد؛ و زندگیای که پیرامون مفهومی نباشد، ارزشی ندارد.
این روزها مصرانه فکر میکنم که تنها چیزی که نجاتمان میدهد یافتن هدفی است که به زندگیمان معنی و مفهومی بدهد.
موضوعات مرتبط: روز نوشت، ،
برچسبها: تقصیر ,